No description available.
بهکارگیری مواد بازیافتی در فرآیندهای تولیدی میتواند به پایداری و سازگاری بیشتر با محیطزیست کمک کند، اما هنوز چالشهایی برای جذب تولیدکنندگان به استفاده از ضایعات بهجای مواد خام وجود دارد. سرمایهگذاری در فناوریهای تولید مواد بازیافتی، استفاده از دادههای دقیق و ایجاد تقاضای پایدار برای محصولات سبز میتواند راهگشای بسیاری از این مشکلات باشد. در اقتصاد دایرهای ایدهآل، زباله تولید نمیشود، اما در یک اقتصاد خطی، تولید زباله اجتنابناپذیر است. با استفاده مجدد از این مواد در تولید محصولات جدید، میتوان ارزش آنها را بازیابی کرد و به سمت یک اقتصاد دایرهای حرکت نمود. در چنین اقتصادی، بهجای تمرکز بر بازیابی و استفاده مجدد از زبالهها، طراحی پایدار محصولات از ابتدا ترویج میشود. استفاده هدفمند از مواد ضایعاتی، میتواند با اتصال زنجیرههای ارزش محصولات در مراحل مختلف، از فرآیند تولید تا مصرف، باعث بهبود مداوم طراحی و تسهیل بازیابی اجزا و مواد برای استفاده مجدد شود. این رویکرد همچنین میتواند به رشد بازار محصولات سبز و افزایش آگاهی عمومی نسبت به انتخابهای پایدار کمک کند.
آیا مواد بازیافتی ضعیف هستند؟
متأسفانه، تصورات ریشهای وجود دارد مبنی بر اینکه مواد حاصل از ضایعات یا بازیافت در مقایسه با مواد بکر پایینتر هستند. با این حال، مفهوم "کیفیت" در این زمینه عمدتاً به استفاده بستگی دارد. از آنجایی که فرآیندهای صنعتی فعلی برای استفاده از مواد خام طراحی و کالیبره شده اند، مواد بازیافتی یا ضایعاتی می توانند زنجیره ارزش را مختل کنند. با این حال، با برخی از تنظیمات در فرآیندهای خود، این امکان برای تولیدکنندگان وجود دارد که از استفاده از مواد بازیافتی ارزشی کسب کنند. بهکارگیری مواد بازیافتی در فرآیندهای تولیدی میتواند به پایداری و سازگاری بیشتر با محیطزیست کمک کند، اما هنوز چالشهایی برای جذب تولیدکنندگان به استفاده از ضایعات بهجای ورق فولادی وجود دارد. برای اطلاع از قیمت ورق به صفحه مربوط به آن مراجعه کنید. به عنوان مثال، سنگدانه بتن بازیافتی (RCA) را در نظر بگیرید. این ماده می تواند جایگزین سنگدانه های طبیعی در صنعت ساخت و ساز شود، اما قبل از اینکه بتواند ارزش واقعی به فرآیند تولید بتن اضافه کند، باید بر 5 مانع اصلی غلبه کرد:
1) آلودگی و تنوع محصول نهایی
هنگامی که بتن تولید می شود، زباله ها معمولاً در یک جریان مخلوط جمع آوری می شوند که دارای سطح بالایی از آلودگی و خواص متنوعی است. کیفیت محصول بازیافتی می تواند نوسان داشته باشد و همیشه با استانداردهای کیفی مواد خام معمولی مطابقت ندارد. برای اینکه بازیافت مجدد اتفاق بیفتد، یک کاربرد خاص برای مواد بازیافتی باید در مرحله طراحی محصول مشخص شود - پس از آن بازیافت بر این اساس انجام می شود. به عنوان مثال، بیشتر بتن های تخریب شده در حال حاضر برای تولید بتن خرد شده بازیافت می شوند. این شامل سنگدانه های درشت، سیمان ریز، ذرات ملات، قلوه سنگ، آجر و سایر آلاینده ها است. این بتن خرد شده برای جایگزینی سنگ در ساخت جاده ها استفاده می شود و به عنوان یک چرخه پایین در نظر گرفته می شود زیرا مواد بازیافتی جایگزین موادی با ارزش کالای پایین تر می شود.
چنین جریان مواد - ناشی از بازیافت و متشکل از چندین ماده مخلوط با دامنه کیفی نسبتاً گسترده - باید تحت فیلترهای سختگیرانه قرار گیرد تا به عنوان یک ماده خام در فرآیند تولید دیگر واجد شرایط شود. این فعالیت ها، همراه با نیاز به حفظ حاشیه های ایمنی بالاتر، هزینه استفاده از مواد بازیافتی را برای مشاغل تولیدی افزایش می دهد.
تحقیقات نشان می دهد که؛ تفکیک شدید زباله در منبع تولید، مدیریت داده ها و ردیابی در طول زنجیره ارزش، می تواند بر این مانع غلبه کند.
2) حفظ بازار عرضه و تقاضا
زمانی که مواد بازیافتی یا محتوای بازیافتی تبدیل به ماده خام در زنجیره تامین دیگری می شود، همگام با تقاضا، چالش برانگیز است. تطبیق نیازهای عرضه و تقاضای دو زنجیره تامین نیازمند برنامه ریزی دقیق موجودی برای جلوگیری از عرضه کم یا بیش از حد است. عدم کنترل این بخش باعث افزایش هزینه های نگهداری موجودی می شود. طراحی فرآیندهای تولید با انعطاف پذیری برای تغییر به مواد خام اولیه در هنگام اختلالات عرضه منجر به استفاده ناکافی از دارایی و افزایش هزینه های سرمایه در گردش می شود. بار دیگر، مدیریت قوی داده و همکاری با شرکای تامین، کلید غلبه بر این مانع است.
3) اصلاح فرآیند تولید
اگر خواص مواد جدید با مواد اولیه یا سنتی متفاوت باشد، ممکن است فرآیند تولید خود نیاز به اصلاح داشته باشد تا با آن سازگار شود. در مورد استفاده از بتن بازیافتی که حاوی ملات سیمان باقیمانده در سطح است، تولیدکنندگان باید بتوانند در نتیجه افزایش جذب آب را مدیریت کنند. اگر مواد بازیافتی تا حدی جایگزین مواد خام سنتی در این محصول شود، زیرساخت های جدیدی برای پردازش جریان مواد اضافی مورد نیاز خواهد بود. این تغییرات معمولاً سرمایه بر بوده و نیاز به سرمایه گذاری دارد. برای مثال، ابزارها و روشهای جدیدی برای مدلسازی و ارزیابی جامع عدم قطعیتهای عرضه و تقاضا در ارتباط با استفاده از مواد بازیافتی مورد نیاز خواهند بود. در عین حال، دریافت دادههای دقیق در مورد کیفیت و کمیت جریانهای ورودی، نقشی اساسی در کمک به توجیه هرگونه سرمایهگذاری در افزایش این فرآیندها ایفا میکند.
4) رسیدگی به عدم قطعیت تقاضا در بازار
عدم قطعیت تقاضا یکی دیگر از مسائل مهم این صنعت است. اگر تولیدکنندگان هزینه ها و خطرات اضافی ارائه یک محصول سبزتر را به بازار منتقل کنند، ممکن است تقاضا برای آن محصول به اندازه کافی برای ایجاد یک بازار باثبات، بالا نباشد.
این خطر بیثباتی، تولیدکنندگان را از سرمایهگذاری برای افزایش مقیاس عملیات خود برای دستیابی به صرفهجویی در مقیاس منصرف میکند. ایجاد کشش پایدار و ثابت در بازار برای آن محصولات، به تولیدکنندگانی که از مواد بازیافتی استفاده میکنند، ثبات لازم را برای فعالیت و همچنین افزایش بهرهوری برای رقابت فراهم میکند.
مقاله پیشنهادی ما: فولاد سبز چیست و چرا جهان به آن نیاز دارد؟
5) تطبیق برنامه های تشویقی
سازمانهای تولیدی سنتی از فرآیندهای استاندارد استفاده میکنند تا به آنها کمک کند با حفظ کیفیت محصول، کارآمدتر تولید کنند. با این حال، معرفی مواد جایگزین جدید مشتق شده از زباله، بازیافت یا بازیافت می تواند این فرآیندهای بسیار استاندارد یا بهینه را مختل کند.
شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) کارکنان تولید معمولاً با محدود کردن تغییرات فرآیند تولید مرتبط است. تشویق کارکنان برای حفظ وضعیت موجود از این طریق، بهره وری دارایی را افزایش می دهد و آنها را تشویق می کند تا به اهداف تولید دست یابند. با این حال، حفظ این نوع رویکرد در هنگام استفاده از مواد بازیافتی یا بازیافتی به دلیل تأثیر تغییرات مورد بحث در نکات قبلی بر فرآیندهای تولید، دشوار است.
سیستم عملکرد سنتی با این نوع تغییر یا دگرگونی مخالفت خواهد کرد، مگر اینکه طرحهای تشویقی سنتی برای اجازه دادن به این اختلالات - حتی با استقبال از آنها بهعنوان نوآوری یا بخشی از یک ابتکار سبز گستردهتر - تغییر کنند.
یافتن راه حلها برای بازیافت
این موانع راه حل های متنوعی دارند. در حالی که برخی نیاز به دگرگونی زنجیره تامین دارند، برخی دیگر به همکاری و همکاری گسترده با شرکای زنجیره ارزش برای کاهش خطرات یا طراحی مجدد محصولات برای یکپارچگی بهینه نیاز دارند. تولید، مدیریت و تبادل داده های با کیفیت بالا یک راه حل جهانی است. توسعه تقاضای پایدار برای محصولات سبزتر یکی از برجسته ترین راه حل ها برای رفع بسیاری از موانع دیگر است. در نهایت، ما باید اذعان کنیم که ایجاد یک اقتصاد دایره ای دهه ها و گام های تکراری متعددی را می طلبد. معرفی مواد حاصل از ضایعات، بازیافت یا بازیافت به محصولات، نقطه عطفی اولیه در این مسیر طولانی به سمت اقتصاد دایره ای است.
استفاده از مواد بازیافتی در فرآیندهای تولیدی، گامی مهم در جهت پایداری محیطزیست و کاهش اتکا به مواد خام است، اما همچنان با چالشهای متعددی روبرو است. از جمله این چالشها میتوان به کیفیت متغیر مواد بازیافتی، مشکلات عرضه و تقاضا، نیاز به تغییرات در فرآیندهای تولید، و تطابق برنامههای تشویقی اشاره کرد. حل این موانع نیازمند سرمایهگذاری در فناوریهای جدید، بهبود مدیریت زنجیره تأمین، توسعه بازار محصولات سبز، و تشویق به همکاری با شرکای تجاری است. به این ترتیب، با پیادهسازی رویکردهایی که به پایداری اقتصادی و زیستمحیطی کمک میکنند، میتوان به سمت تحقق اقتصاد دایرهای گام برداشت. این مسیر به تعهدی بلندمدت و بهبود تدریجی نیاز دارد تا بتوانیم به تولیدی دست یابیم که از زبالههای تولیدی خود ارزشآفرینی کرده و محیطزیست را حفظ کند.